امیر علی در 10 ماه و 8 روزگی(کامیون)
عمو حسن بعد 1 سال اومد خونمون و برات کامیون آورد که تو خیلی بهش علاقه داری و شب تا نصف شب و صبح بلند میشیی و تو کامیونت سواری ...
نویسنده :
خاله جوووووووووووون
23:49
امیر علی در 10 ماه و 6روزگی
امیر علی و بیماری ناشناخته
بیماری سرماخوردگیت طولانی شد وبردیمت پیش فوق تخصص کودکان خانم دکتر ..... برات آزمایش خون و مدفوع و تست عرق و عکس قفسه سینه نوشت آزمایشات رو که بردیم گفت بیماری ارثی داری ومامان از لحاظ روحی خیلی بهم ریخت قرار شد برای آزمایش مجدد به بیمارستان فوق تخصصی شیخ تو مشهد بریم
نویسنده :
خاله جوووووووووووون
23:43
امیر علی و دلتنگی برای مامان وبابا
تو مهد که هستی بابا جرات نداره بیاد ببیندت چون انقدر وابسته شدید که براش پوز میکنی و شروع به گریه میکنی ولی ساعت2که میایم دنبالت اول تو و مامان همدیگه رو میبوسید و بعد سریع شیر میخوری و میای روی پای بابا رانندگی کنی ومامان تذکر میده کارت درست نیست توهم شروع میکنی پشت فرمون خندیدن و برف پاکن رو میزنی همیشه آبش تمامه و بابا باید آبش کنه
نویسنده :
خاله جوووووووووووون
23:37
دندون درآوردن
یک مدتی بود خیلی بی حال بودی و تب داشتی پیش دکتر بردیم گفت داری دندون در میاری و مسئله مهمی نیست مابیخیال شدیم و بعد از یک هفته که رفتیم خونه مامانی دیدیم که خاله نرگس نگاه کرد و گفت 2 تا دندون کوچولو در اوردی دیگه از اون به بعد گاز گرفتن رو یاد گرفتی و مامان هر چی میداد که بخوری رنده شدشو نمیخوردی و میخواستی گازش بزنی بعد یاد گرفتی اگه سیبی که گاز زدی بزرگه از دهنت بیرون مینداختی
نویسنده :
خاله جوووووووووووون
23:33
امیر علی در 9 ماه و 24 روزگی(وقتی دپرسی)
امیر علی در 9 ماه و 22 روزگی
امیر علی در 9 ماه و 19 روزگی
امیر علی در 9 ماه و 17 روزگی به همراه دختر خاله و پسرخاله
کمک سه وروجک به مامانی(مادربزرگ) برای تمیزکردن خونه ...
نویسنده :
خاله جوووووووووووون
23:18